پیمان جلیلی ::
شنبه 85/1/12 ساعت 2:23 عصر
کاش دنیا خانه مهر و محبت بود ... کاش می توانستیم بی خیال و فارغ دست بگشاییم و همه را در آغوش بگیریم بی سختی ... کاشکی چشمهایمان خالی از ریا بود و حرفهایمان حرف باد و یک روز و دو روز نبود... دیگر جای گله نیست ... من بدین بیمایگی ... بدین افسردگی نگاهها عادت می کنم کم کم ... و چه بد است عادتهای سنگی ...چه سبک شده است هستی پشت لبخندهای دروغینمان ! کاشکی وزن بیشتری به روی شانه حس می کردم ...
کاشکی از این دریاچه روزی بیرون شوم .. چشمه ای ... لب جویی ... و نگاه مهربانی که تا آخرین روز زندگیم مهربان باقی بماند ... نه بماند حتی خشمگین ولی بمان
نوشته های دیگران()